نگاهی کوتاه به داستان “سپید دندان”
سرمای قطب در جنگلهای کاج، طبیعت را به صورت وحشتناکی در پردۀ ابهام فرو برده بود و سرما و سکوت حکم میراند. ناگهان صدایی سکوت را شکست. سورتمهیی را سگها میکشیدند و دو مرد خسته و ترسان پیشاپیش حرکت میکردند. آنها هِنری و بیل بودند. شب را در کنار آتش صبح کردند، در حالی که … ادامه خواندن نگاهی کوتاه به داستان “سپید دندان”
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.